خطبه های نماز جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ مصادف با ۳۰ ربیع الثانی ۱۴۴۴ فسا

خطبه های نماز جمعه 4 آذر 1401 مصادف با  30 ربیع الثانی 1444 فسا

خطیب جمعه: حسین جمالی زاده

خطبه اول: ادامه بحث عدالت

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين، ثُمَ الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ عَلَى سیّدنا و نبیّنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد،  صلواتُ اللهِ وَ سَلامُه عَلَیهِ و عَلی آله، الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ، سِیَّمَا بقیةِ الله في الاَرَضین، وَ اللعْنُ الدائم عَلَی أَعْدائِهِمْ مِنَ الْآنَ، إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّین،

عبادالله اُوصِي نَفسی ﻭﺇﻳﺎﻛﻢ بِتَقوَی الله

در خطبه اول اولاً خودم را و سپس همه حضار محترم را توصیه می‌کنم به رعایت تقوا، حدود الهی، انجام واجبات و ترک محرمات

 بحثی که در خطبه های اول نماز های جمعه گذشته داشتیم در رابطه با عدالت بود، صورت چهارم عدالت، عدالت بین مردم یعنی رعایت عدل و عدالت در بین خود آحاد جامعه، هر شخص و هر فردی در روش و رفتار و برخورد در زندگی و گفتار و ... نسبت به دیگران رعایت عدالت را داشته باشد.

 امروز یک نکته لازمی را دیدم با استفاده از آموزه های دین که این بحث را کامل کنم و آن این است که در رابطه با عدل و عدالت اگرچه مفهومش خیلی روشن شد و هست برای همه ولی یک لازمه ای دارد هر کسی که ادعای عدالت می کند و هر کسی که می‌خواهد در بین مردم عادلانه زندگی کند و عادلانه رفتار کند یک لازمه مهمی دارد و آن لازمه این است که اعتقاد به توحید و به وحدانیت خدا داشته باشد یعنی عدل و عدالت جدای از اعتقاد به توحید ممکن نیست علتش را هم خواهم گفت در همین خطبه،

یعنی اگر در همین جامعه‌ای خداپرستی حاکم نباشد هر چقدر هم تلاش کنند و عادلانه زندگی کنند در بین مردم این ممکن نیست به خاطر اینکه عدل را با استفاده از نهج البلاغه امیرالمومنین این اینجور معنا کردیم

" الْعَدْلُ وَضْعُ كُلِّ شَي‌ءٍ مَوْضِعِه "

این است که در پیرامون خودمان در رفتار و کردار و در هر حرکتی که از خود نشان میدهیم هر چیزی را و هر شخصی را در جای خودش قرار بدهیم، بعضی وقتها ما مسلمانان غافلیم از این معنا، یک مطالبی را مبتنی و متوقف بر این می کنیم و میگوییم عدل یعنی هر چیزی را جای خودش قرار دهیم، اگر هر چیزی و هر شخصی را جای خودش بخواهیم قرار دهیم، جای خود اشیا یا به تعبیر دیگر جای افراد، جای اشیاء در این عالم کجاست چه کسی باید این جا را مشخص کند، غیر از این است که آن کسی که این اشیا را آفریده و اشیا آفرین است و آدم آفرین است، غیر از او می تواند مشخص کند جای چیز ها را و جای آدم ها را و به عبارت دیگر خداست که هم خالق این عالم است و هم مهندس این عالم و جهان است و هم آن خدایی که این عالم را خلق کرده خودش میتواند تشخیص دهد این چیز کجا قرار بگیرد و جایش کجاست، این آدم جایش کجاست، این می شود عدل،

 حالا کسی که خدا را اصلاً قبول ندارد و اعتقادی به خدا ندارد چه جوری هر چیزی رو به خودش قرار بدهد، هر حرفی را جای خودش بگوید، این که قبول ندارد و لذا می گوید هر چه من خودم می خواهم و خودم خواستم و گذاشتم، عدالت هم باید اینجوری قرار بگیرد. ولذا بعضی بودند در بین اهل فکر و اندیشه این جور خیال می کردند می گفتند در تاریخ و در جهان، آدم هایی بودند خدا را قبول نداشتند ولی عادل بودند، عادل یعنی چه! یعنی هر چیزی را جای خود قرار دادن و شرطش هم این است که خدا را قبول داشته باشم و خدا اجزای آن را مشخص کرده باشد. وقتی خدا جایگاه را مشخص کند و من هم خدا را قبول دارم، رعایت که کنم من هم می شوم عادل، لذا آنها که خدا را قبول ندارند اشکال میگیرند به بحث ارث، چرا مردان دو برابر زنان ارث می برند سوال می کنند  عادلانه نیست، مرد چه فرقی با زن دارد که دو برابر زن ارث ببرد. یا اسلام می گوید نفقه بر مرد واجب است که نفقه زن را بدهد، کسی که خدا را قبول ندارد می‌گوید چرا مرد نفقه بدهد چرا زن نباید بدهد. چون قبول ندارد جایگاه هایی را که خدا مشخص کرده در عدالتی که خدا میخواهد شک میکند.

نکته اول بحث امروز این است که اگر بخواهیم عادل باشیم در دنیا و بین اشیا و موجودات و آدم های پیرامون خودمان عدالت را رعایت کنیم، قبلش باید خداپرست درست حسابی باشیم.

آن کسانی که از طرف خدا ملاک و معیار را مشخص میکنند اهل بیت عصمت و طهارت هستند، خدا به وسیله قرآن جایگاه ها را مشخص میکند، هر چیزی هم که بیش از این لازم باشد توسط حضرات معصومین مشخص میشود چون حضرت معصومین هم قرآن ناطق هستند اینها هم کلامشان

« وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ »

این ها از طرف خدا صحبت میکنند، حالا وقتی خدا اختیار به اهل بیت داده و از طرف خدا تبیین کنند، اختیار هم داده که جایگاه آدم ها و اشیا و موجودات در این عالم آنها مشخص کنند،

به عنوان نمونه امیرالمومنین علی بن ابی طالب یکی از شخصیت هایی است که به عنوان قرآن ناطق در روایات اهل بیت مطرح شده امیرالمومنین علیه السلام شخصیتی است که خود پیغمبر که قرآن می فرماید « وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ » فرمود

"عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی،"

علی با حق است و حق هم لازمه عدل است، در معنای عدل حق نهفته شده یعنی چیزی که ملاک و معیار عدل را مشخص می‌کند، چیزی که جایگاه آدمها را مشخص میکند که من و شما همان جوری که خدا می‌خواهد رعایت کنیم میشویم عادل، امیرالمومنین در نهج البلاغه می خواهیم ببینیم جایگاه مردم را چه جوری مشخص کرده، عدالت در بین مردم را نه به عنوان مسئول، به عنوان یک آدم عادی که می خواهم زندگی مومنانه داشته باشم بین مردم و می خواهم عدالت را رعایت کنم و این رفتار منطبق بر عدالت باشد

امیرالمومنین در نهج البلاغه در دستورالعملی به مالک اشتر می فرماید:

"إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ"

ستون دین

"وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ"

و جمعیت پیروان اسلام

"وَالْعُدَّةُ لِلاْعْدَاءِ،" آن لشکری که بناست در برابر دشمنان خدا و دین مقدس اسلام به ایستد

"الْعَامَّةُ مِنَ الاْمَّةِ؛ "

عموم و توده مردم، این مرد نه زید و عمر نه این گروه و آن گروه بلکه همه مردم، مالک در مصر یهودی هست، مسیحی هست، غیر متدین به دین اسلام هست، همه این مردم زیر چتر حکومت علوی هستند، تو هم نماینده امام و حاکم اسلامی و مسئول هستی همه این مردم می شود ستون دین مقدس اسلام.

 به تعبیر که از علما و بزرگان، همانگونه که خدا نماز را در روایات ما ستون دین معرفی کرده مردم هم ستون دیگر دین هستند، نسبت به این ستون دین چه جوری می خواهی برخورد کنی، بی احترامی به ستون دین درست است، دست کم گرفتن ستون دین چه عواقبی دارد.

 ای مالک آحاد مردم مجموعاً ستون دین می شوند و حرمت شان را داشته باش

 "فَلْيَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، وَمَيْلُکَ مَعَهُمْ."

مالک بر تو واجب است در زبان عرب سه واژه داریم که شبیه هم هستند یک واژه سمع یعنی شنیدن، یک واژه استماع آن هم یعنی شنیدن اما یک مقدار ظریفتر، یک واژه هم اصغاء آن هم شنیدن است، ولی پررنگ تر از اولی و دومی است. اصغاء یعنی اینکه هم گوش بدهم و هم خودم را با موظف کنم حرف شما را عملی کنم، گره کار شما را باز کنم.

 امیرالمومنین به مالک نمی گوید برو ببین حرف مردم چیست یا گوش بده یا به گوش بخورد نه! می فرماید

" فَلْيَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، "

برو تک تک مردم مصر که تو مسئول شان هستی ببین چه می گویند، بنا را بگذار و بر خود واجب کن عمل کنی به حرف های دلشان

 امیرالمومنین جایگاه مردم را اینجور قرار میدهد و معرفی می کند و در نهایت می فرماید که

"إنَّما يُستَدَلُّ عَلَى الصّالِحينَ بِما يُجري اللّه ُ لَهُم عَلى ألسُنِ عِبادِهِ"

خدا خوب و بد مدیر و مسئول را، صلاح و فساد یک مدیر و مسئول را بر سر زبان مردم قرار می دهد. یعنی اگر تو مسئول و مدیر خوب باشی خدا سر زبون مردم می اندازد و می گوید خوب است، اگر بد باشی هم سر از زبان مردم میاندازد که بد هستی

 امیرالمومنین می فرمایند خوب و بد آدم ها خداوند بر سر زبان مردم می اندازد.

 آدم های خوب چه جوری شناخته می شوند

" بِما يُجري اللّه ُ لَهُم عَلى ألسُنِ عِبادِهِ "

دو فراز از امیرالمومنین علی علیه السلام است که فراز اول که ختاب به مالک اشتر است در عالم ثبوت جایگاه مردم را مشخص می کند، می فرماید:

" إنّما عِمادُ الدِّينِ العامَّةُ مِن الاُمَّةِ "

  مردم ستون دین هستند مثل نماز در فراز دوم 

"إنَّما يُستَدَلُّ عَلَى الصّالِحينَ بِما يُجري اللّه ُ لَهُم عَلى ألسُنِ عِبادِهِ"

در حقیقت دارد مقام اثبات را بیان میکند، می‌خواهید بشناسید و میخواهی برایت کشف شود خوب بده آدم ها ببین مردم چه میگویند

اوصیکم عبادالله و نفسی به تقبل الله

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿٣﴾ وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ(۴﴾»

خطبه دوم:

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

الْحَمْدُ وَ الثّناء لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين، ثُمَّ نُصَلّي و نُسَلِّمُ عَلی حَبیبِه و نَجیبِه سیّدنا و نبیّنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد صلواتُ اللهِ وَ سَلامُه عَلَیهِ و عَلی آله، الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ،

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ،

 وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ [الزَّهْرَاءِ] سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ،

 وَ صَلِّ عَلَى سِبْطَيِ الرَّحْمَةِ، وَ إِمَامَيِ الْهُدَى، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ،

 وَ صَلِّ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ، وَالْخَلَفَ الْقاَّئِمُ الحجة بن الحسن العسکری رُوحِی وَ اَرْواحُ الْعَالَمیِنَ لِتُرابِ مَقْدَمِه اَلْفدَاء

 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِا من أَعْوَانِهِم و شِيعَتِهِم و مُحِبِّیهِمْ وَ أَنْصَارِهِمْ و المُسْتَشْهَدينَ بَیْنَ أَيْدِيهِمْ

اُوصِيكُم عِبادَ اللّهِ و نَفسی بِتَقوَی الله،

مردم تقوا کلید سعادت دنیا و آخرت است. ما مسلمان ها اعتقاد داریم به قرآن می فرماید می‌خواهید برکات آسمان و زمین بر شما نازک کنم تقوا، الان مهر و آبان هم گذراندیم و وارد ماه آذر شدیم این یعنی پاییز هم در حال تمام شدن است همه نگاه‌ها به طرف سازمان خداست که باران بیاید. کارشناسان مربوطه دفتر پیش ما می آیند و یک مطالبی می گویند، خیلی احساس خطر می‌کنند و زنگ خطر به صدا درآمده یک نکته اش این است گفتن اینقدر وضعیت بی آبی منابع زیرزمینی در شهرستان ما و بعضی شهرستانهای استان مشکل شده که بعضی جاها اگر هرچقدر هم باران بیاید این منابع زیرزمینی نمی تواند جذب کند، روزنه هایی که بین خاک ها زیر زمین هست بعضی جاها کارشناسان می گویند هرچقدرهم باران بیاید دیگر فایده ندارد دعا کنیم باران بیاید.

پروردگارا به عزت و جلالت به رحمانیت و کرمت قسمت می دهیم به اولیا عضله های قسمت میدهیم خدایا باران رحمتت را بر این مردم عزیز و و متدین و نجیب شهرستان فسا و استان فارس و سراسر کشور اسلامی حضرت ولی الله اعظم امام زمان نازل بفرما، خدایا گناهانی که باعث قطع رحمت و قطع برکات و قطع باران شده است پروردگارا به بزرگواریت ببخش و بیامرز

فردا پنجم آذر روز تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام راحل اعلی الله مقامه الشریف در سال ۱۳۵۸ یعنی هنوز یک سال از عمر انقلاب نگذشته، جنگ هم شروع نشده چون جنگ سال ۵۹ شروع میشود حضرت امام راحل اعلی الله مقام شریف قبل از جنگ دستور تشکیل بسیج را صادر میکند. تعبیر حضرت امام این بود جمعیت آن زمان ۳۵ میلیون بود فرمودند بسیج با لشکر ۲۰ میلیونی تعبیراتی که حضرت امام در رابطه با بسیج داشتند، برای امام و حضرت آقا مقام معظم رهبری بسیج و بسیجی خیلی جایگاه دارند، خیلی جایگاه بلندی دارند، یک تعبیر امام این است من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی هستم. افتخار کنید به بسیجی بودن، حضرت آقا تعبیرات زیبایی دارند یک جمله ایشان این است که می فرمایند بسیج عبارت است از مجموعه ای از پاک ترین انسان ها، فداکارترین و آماده به کار ترین جوانان کشور در راه اهداف عالیه این ملت برای به کمال رساندن و به خوشبختی رساندن کشور جمع شده اند، مجموعه که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع کرده است است.

 نکته دوم تشکر از مجموعه بسیج و سپاه که در بیش از ۴۰ سال که از انقلاب گذشته حقیقتاً حافظ خوبی برای انقلاب بودند. همان تعبیر امام اگر سپاه نبود کشور نبود امروز هم صادق است. سپاه مادر بسیج است سپاه هم دست‌پرورده امامین انقلاب است. بسیج اگر واقعاً به عنوان یک زیر مجموعه سپاه نبود آیا از انقلاب چیز داشتیم؟ و تبریک میگویم خدمت همه بسیجیان و پاسداران عزیزمان الحمدالله مجموعه سپاه شهرستان و بسیج هم در حد مدیریت بسیار عالی و برجسته هستند، هم بدنه بسیج و سپاه نیروهای مخلص و پا به کار و خستگی ناپذیر و انقلابی و متدین، این یک افتخار است برای شهرستان فسا، از همه تان تشکر می کنم خصوصاً خدمت فرماندهی محترم سپاه ناحیه جناب سرهنگ طحان و همچنین جانشین محترم ایشان که قبل از خطبه ها استفاده کردیم.

 نکته سوم از مجموع فرمایشات امام راحل اعلی الله مقامه الشریف و مقام معظم رهبری مدظله العالی و همچنین سیره رفتاری شهدا خصوصاً شهدای دفاع مقدس، همه شهدا عزیز هستن ولی حضرت آقا نسبت به شهدای دفاع مقدس یک کنایه خاصی داشتند و هم شهید حاج قاسم سلیمانی در فرمایشات ایشان می گفتند شهدای دفاع مقدس قله هستند یعنی بقیه شهدا آنها را می بیند که رفتند و به شهادت رسیدند. من هم می خواهم از سیره رفتاری آن شهدا در دوران دفاع مقدس و همچنین رزمندگان آن دوران که امروز در بین شما هستند افتخاری است زندگی می کند، آنچه که بسیجی را از غیر بسیجی ممتاز میکند چند ویژگی است. اتفاقات در قرآن و روایت هم بحث بسیج نیامده ولی یک مفاهیم مطرح شده که معنای بسیجی دارد وقتی در رابطه با حامیان و پیروان پیغمبر پیامبران الهی یا اصحاب اهل بیت عصمت و طهارت و یاران خاص حضرات معصومین علیه السلام خصوصاً در صحرای کربلا نگاه می کنیم اینها بسیجی به معنای واقعی بودند اینجور نبود که بگوییم بسیج فقط در زمان ماست، اسمش بسیج است ولی معنا همان است معنایی که حضرت آقا تعبیر می‌کنند همان معناست یعنی یاران امیرالمومنین، یاران ابی عبدالله و همچنین در قرآن داریم وقتی ویژگی های پیروان خاص پیامبران را بر می شمارد و همچنین سیره شهدا و رزمندگان دوران دفاع مقدس همچنین شهدای حالا هم که بررسی کنیم اینچنین بودند.

چند ویژگی این ها را متمایز میکند:

 اول اخلاص، تا میتوانیم اخلاص را پررنگ کنیم چون اگر اخلاص نباشد آن رنگ و بوی شهادت و مجاهدت از انسان دور می‌شود. بسیجی یعنی مخلص، تعبیر حضرت آقا در رابطه با حاج قاسم دارند که فرمودند شهید سلیمانی اهل معنویت و اخلاص بود.

 اخلاص یعنی اصلاً تظاهر نباشد، خدا را شاهد بگیرم و به خاطر خدا کارها را به نفع انقلاب و نظام عملیاتی کنم

دومین ویژگی اهل عبادت و راز و نیاز با خدا، عزیزان و مردم اگر می خواهید دعای امام هم شامل حال ما شود، خدایا ما را با بسیجیان محشور بفرما، آن بسیجیانی که اهل عبادت و راز و نیاز با خدا، بسیجیان و مردم امروز هم یاد بگیرید خودمان را تمرین دهیم به شب زنده داری به گریه در دل شب این است که خدا برکات خودش را به جامعه و زندگی هایمان می دهد. اهل رعایت حدود شرعی، یکی از ویژگی هایی که بسیجی را از غیر بسیجی متمایز میکند رعایت حدود شرعی است حلال و حرام و واجب خدا را جدی بگیریم. حضرت آقا در رابطه با سردار سلیمانی فرمودند یک خصوصیت دیگر شهید سلیمانی این بود که هم یک فرد فرمانده جنگاور مسلط به عرصه نظامی بود و هم در عین حال به شدت مراقب حدود شرعی بود، فرمودند در میدان جنگ گاهی افراد حدود الهی را فراموش میکنند و میگویند وقت این حرفا نیست ولی او اینجور نبود و مراقب حلال و حرام و واجب خدا بود، مراقب بود که به کسی کوچکترین ظالم و تعدی نشود. بسیجیان ما اینجور هستند مواظب تهمت و افترا هستند،

دارای روحیه انقلابی، انقلابی در شعار و ادعا نه! در رفتار، حضرت آقا می فرمایند شهید سلیمانی در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح نبود لاکن به شدت انقلابی بود.

پنجم ولایتمداری، نمی‌شود گفت من بسیجی بودم و هستم ولی در رابطه با حضرت آقا یا ولی فقیه کوتاه بیایم، نه! بسیجی کوتاه نمی آید

عبدالله ابن ابی یعفور یکی از بسیجیان زمان امام صادق علیه السلام در معجم رجال کشفی خدمت امام صادق آمد گفت یا بن رسول الله شما را به عنوان ولی و امام خودم قبول دارم، جوری قبول دارم که سیبی ‌شما بردارید نصف کنید به من بفرمایید این نصف حلال است و این نصف حرام است دیگر نمی گویم چرا این حلال است و این حرام است. بسیجی اینجوری هست و امروز ما نیاز به این فرهنگ داریم.

 ششم اهل خدمت به مردم، بسیجی خدمتگزار به مردم است.

نکته دیگر در بیانیه گام دوم حضرت آقا یکی از نیازهای جامعه را در ۴۰ ساله دوم انقلاب، مسئله اخلاص و معنویت مطرح می کنند. سخنران قبل از خطبه ها به نظرم در کنار معنویت بحث اخلاق را هم مطرح کردند.

 ویژگی ممتاز بسیجی بودن در چهل ساله دوم انقلاب این است که اخلاص و معنویت را بیشتر کنید، خیلی کارساز است باور کنید

 امیرالمومنین علیه السلام در خطبه شانزدهم نهج البلاغه دو خطر برای سیاستمداران کوفه آن زمان گوشزد می کند. خطر اول این است که کسانی که طرفدار من علی هستید اهل ادعا نباشید، اهل خودنمایی نباشید، اخلاص را در زندگیتان پررنگ کنید. یعنی طرفدار من علی هستید نمی‌خواهد دعا کنید، خودتان را از مردم تافته جدا بافته ندانید. میفرمایند قرار عالم بر این است که اگر کسی خوب هم باشد در این جامعه و متدین و انقلابی هم باشد ولی اگر اهل ادعا باشد، اگر اهل شعار باشد، اگر اهل خودنمایی باشد، اگر خود را تافته جدا بافته از مردم بداند، بدانید هلاک خواهد شد می فرماید که

"هَلَکَ مَنِ ادَّعي"

 ارزشی بودن و انقلابی بودن و متدین بودن با ادعا نمی سازد و خداوند نمی گذارد این ها با هم جور بیاید

دومین خطر انگ زدن به دیگران، افترا زدن

"و خابَ مَنِ افتَري"

انقلابی و مومن هستیم در عمل نشان دهیم لازم نیست به دیگران تهمت بزنیم این ها خوب و بد مومن نیستند اینها انقلابی نیستند

اینقدر دقیق امیرالمومنین دو ویژگی را مطرح می‌کند به عنوان خطر، ولذا در گام دوم انقلاب نیاز به اخلاص ما زیاد داریم نیاز به معنویت زیاد داریم، در عمل و رفتارمان دینداری را نشان دهیم، لازم نیست بگوییم، من امام جمعه لازم نیست بگویم اینجوری هستم، همه مردم انقلابی و ولایی هستند، همه مردم متدین هستند، این فرهنگ انقلاب ماست مثل زمان جنگ، در دفاع مقدس پیروز شدیم چون همه مردم یکپارچه بودند امروز هم همه مردم یکپارچه هستند این چندتا اغتشاشگر که نمی‌شود گفت این مردم هستند

اوصیکم عبادالله و نفسی به تقبل الله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

« وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾ »

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.