امام جمعه شهرستان فسا:
موضوعی که در دو هفته اخیر در محافل مختلف، جامعه و مردم را متأثر و مورد تعجب قرار داده اعلان فساد مالی به مبلغی بالغ بر ۳ میلیارد دلار، آن هم در حوزه چای بود، که تصور چنین خبری سخت بود چه رسد به تصدیقش.
اولاً فساد چه کم و چه زیاد آن در شأن این مردم وفادار و صبور و نجیب و نظام اسلامی ما نیست.
ثانياً مسئولین هرچه زودتر با تمام عوامل و بسترسازان و کسانی که موجب چنین سوء استفادهای شدند و یا دخیل بودند برخورد کنند و فوراً گزارش آن به عنوان روایت اول به مردم داده شود.
ثالثا با عبرتآموزی از این اتفاق تلخ و سیاه، این احتمال را بدهید که در دیگر مراکز و شرکتها و دستگاهها هم شاید وجود داشته باشد لذا با رصد دقیق، جلوی نفوذ فساد در گلوگاههای دیگر کالاها و اجناس هم گرفته شود.
رابعاً بدون تردید بروز فساد اقتصادی اینچنینی، تک عاملی نیست. لذا به عوامل مختلف فساد از جمله:
عوامل سیاسی همچون انتصابات رانتی و سفارشی بجای شایسته سالاری، عوامل فرهنگی چون ضعف ارزشهای اخلاقی و اسلامی و انقلابی در جامعه، زدوده شدن قبح فساد و ضعف كنترلهای درونی، رواج مادیگرایی واشرافیگری دربین برخی مدیران، نگاه طلبکارانه و متوقعانه برخی مدیران، رویکرد قومی- قبیلهای و گروهی و چیرگی روابط بر ضوابط، عوامل حقوقی همچون خلأ یا عدم شفافیت برخی قوانین و سایر ابعاد توجه شود.
خامسا الحمدلله این دولت در مقابله با فساد و خشکاندن ریشه های فساد جدیست ولی همه دستگاهها باید کمک کنند.
???? یکی از سؤالاتی که اذهان برخی را ممکن است به آن مشغول سازد اینکه چرا مسلمانان آنچنانی بلافاصله بعد از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به توصیهها و اهلبیت و یادگاران آنحضرت پشت کردند، یا نظارهگر ظلم در حق اهلبیت آن حضرت بودند و یا خود همدست ستمکاران در حق اهلبیت شدند.
که باید گفت مسلمانان زمان رسول الله صلی الله علیه و آله یا از انصار و اهل مدینه بودند یا مهاجرین.
روحیهٔ حاکم بر انصار، نوعی محافظهکاری، اهل حساب و کتاب آینده و مصلحتاندیشی بود. بنابراین با بررسیهای خودشان دیدند اگر بخواهند حامی امیر المؤمنین علیه السّلام باشند، برای آنها هزینه داشته و شاید آیندهای نداشته باشد و به عبارت دیگر برای آنها نان و آبی ندارد. و از طرف دیگر دیدند علاوه بر اینکه امیر المؤمنین علیه السّلام در بین مهاجرین و دیگر مسلمانان مورد اختلاف است، در بین همان رقبایش هم، اهل بده بستان و بستن با آنها هم نیست لذا انصار نه اینکه از اول خود را از حضرت کنار کشیدند بلکه همین که خبر رحلت پیامبر را شنیدند اولین گروهی بودند که قبل از همه جهت انتخاب جانشین پیامبر، در سقیفه حاضر شدند.
گروه دیگر مسلمانان، مهاجرین قریشی بودند که مخالفتشان با حضرت طبیعی بود، چون که از یک طرف بغض و کینه شدید و از طرفی حسادت آنان نسبت به حضرت، مانع همراهی با حضرت شد که از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است، و مضمون فرمایششان چنین است: اگر مهاجرین قریش برای جانشینی پیامبر، هزار گزینه داشته باشند، و من یکی از آن هزار گزینه باشم مطمئناً من در ٩٩٩ انتخاب اوّل نیستم. چرا؟ چون ابطال و بزرگان و بستگان مهاجرین قریشی در جنگهای صدر اسلام توسط امیر المؤمنین علیه السّلام کشته شدند و این مسئلهی کمی برای دشمنی نبود.
مهاجرین بنی هاشم که خویشاوند پیامبر و علی علیهما السلام بودند، هم نسبت به دیگر مسلمانان در اقلیت بودند و ثانیاً در بین خودشان هم اختلاف بود و ثالثاً بزرگ بنی هاشم، عباس عموی پیامبر بود که وضعیتش در تاریخ مشخص است.بلکه برخی بنی هاشم به اهالی سقیفه این علامت را نشان دادند که در برابر علی علیه السلام، آمادهی بده و بستان با شما هستیم.
گروه دیگری از مسلمانان که در اقلیت محض بودند مهاجرین از اطراف و بادیهها بودند مثل سلمان، مقداد، عمار ، بلال، ابوذر که مخالفت این افراد ضرری به حکومت نمیزد بلکه اگر دست به شمشیر میبردند و بی احتیاطی میکردند ممکن بود زمینهی قتل امیر المؤمنین (علیه السّلام) و حسنین (علیهما السّلام) ایجاد شود. لذا این چند نفر گوش به فرمان حضرت بودند که حضرت چه دستوری دهند. لذا به دستور حضرت صبر کردند، در نتیجه آنچه امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه سلام الله علیهما را در غربت و مظلومیت قرار داد روحیه محافظه کاری برخی مسلمانان و اهل بده بستان بودن، طمع رسیدن به جایگاه و پست و مقام، به خطر نیافتادن موقعیت بزرگتری و ریش سفیدی خود، در کنار حسادت و بغض و کینه برخی دیگر بود که هم جامعه اسلامی را به انحراف کشاندند و هم جهنمی برای مسلمانان تا ابد درست کرده و هم خود را به ذلت و هلاکت و خواری دنیا و آخرت برای همیشه کشاندند و حق و حقیقت را در غربت و مظلومیت قرار دادند.